مسافرتع !

استاندارد

ساعت 7:49 روز فک کنم 18 یا 19 فروردین 92 !
خعلی وخت بود نبودم ! یه مدتش رو بودم ولی چیزی ننوشتم ! یه مدتش هم کلا نبودم !

از 7 تا 14 فروردین پیش داداشم بودم ! … یه طوری تایپ میکنم انگار دارم تو چت واسه کسی تعریف میکنم ! با نوشتارم حال نکردم ! :دی

7 فروردین بود که ساعت 2 صب فرودگاه امام بودم … بلیط نه یک طرفه بلکه رفت و برگشت به استانبول و پرواز از اونجا به قبرس بود !
تجربه جالبی بود ، از عرب هایی که با دمپایی و زشت ترین لباس ها از مشهد برمیگشتن و میخواستن برن کشورشون (احتمالا عراق) تا خوش لباس ترین ایرانی های تحصیل کرده ای که داشتن کشورشون رو ترک میکردن و میرفتن (آلمان) رو دیدم ، چرا که ایرانشون دیگه جایی نیست که دنبال آدم های تحصیل کرده و با فرهنگ باشه !
از سوال و جواب های مسخره چکینگ پاسپورت نیروی انتظامی یا سـ*ـپاه یا … گرفته تا وارد سالن انتظار شدن 3-4 ساعت زمان برد !
سوالهاشون رو اینطوری شروع کردن «خوب شدی ؟» منم گفتم «چی ؟» دوباره پرسید «خوب شدی ؟» گفتم «مشکلی نداشتم که…» گفت «حـ …؟» گفتم «بله» گفت «طـ…؟» گفتم «بله» گفت «همش میگی بله» گفتم «چی بگم ؟» !
این مکالمه ای بود که از هر ایرانی که داره از کشور خارج میشه میپرسن که ببینن چه طوری میشه بهش گیر داد !
و در طول پرواز به این فکر میکردم که چقدر مسخره اس که با وارد شدن به هواپیما همه خانومها حجابشون رو برداشتن و شروع کردن به آرایش کردن که از نظر من اصلا چیز بدی نبود ولی مسخره بود … شاید چون هیچوقت مجبور به رعایت حجاب نبودم درکش نکردم ولی وقتی میدیدم چقدر از ته دل این ملت میخوان که حجاب نداشته باشن و حق هم دارن چرا که از شخصی ترین مسائل زندگیشونه باید به اجبار روسری سر کنن و شبیه آدمایی که تحت فشار بودن با تیک آف کردن هواپیما انگار همشون به آزادی رسیدن و چقدر بده که مسئله به این سادگی هنوز تو کشورمون حل نشده !
از اینها بگذریم …. وقتی فردوگاه آتاتورک استانبول پیاده شدم چند لحظه اول فقط سکوت بود و از اونجایی که 12 ساعت هم بین دو پرواز اختلاف بود تمام چندین ساعت بعدش به تاسف و مقایسه کردن تک تک جزئیات با فرودگاه ایران و باز هم تاسف خوردن بود !
دیگه خبری از آدم های داغون نبود ، خبری از سرویس های کثیف نبود ، خبری از آدمهایی که میخواستن بهت گیر بدن نبود ، و همه و همه وقتی ازشون سوالی میکردی سعی میکردن با نهایت دقت کمکت کنن و بهت جواب بدن !

بعد پرواز بود به سمت قبرس و حدودا بعد از 35 ساعت نخوابیدن رسیدم و خععلی خوب بود که داداشم رو بعد از ماه ها دیدم !
مهم ترین تجربیات اونجا گذشتن از کنار نایت کلاب ها بود :دی چون هنوز به سنش نرسیده بودم و اصولا خانواده قانون مندی هستیم و هیچ اجبار و عقده ای هم نبود که بخوام برم (#جدی) نرفتم و البته خوردن مشـ*ـروب بود که خودم شخصا راضی نبودم اما برادر گرامی بر این عقیده بود که من شاید تا چند سال فرصت خارج شدن از کشور رو نداشته باشم و میخواست که در کنار خودش و با کنترل خودش مشـ*ـروب سالم و واقعی و استاندارد رو بچشم و مهم ترین نکته این بود که چند سال بعد بر فرض مثال تو یه جمع دانشجویی عقده ای نباشه که خدای نکرده باعث بشه چیزی غیر استاندارد و خطرناک بخورم ! و اینها نظر برادر بود که اون هم بخش جالبی بود !
جدا از همه تفریحات و مسافرت ها و سرگرمی ها و اماکانات با دیدن محیط دانشگاه و آرامشی که همیشه برقرار بود خیلی بیشتر از قبل علاقه مند شدم که به هر نحوی که شده بتونم راهی پیدا کنم که منم برم ! هیچکس بدش نمیاد بره آمریکا ولی اگر بخوام با توجه به وضعیت اقتصادی خانواده و شرایط حال حاظر اقتصاد ایران تصمیم بگیرم شاید همین کشور های کوچیک و نزدیک به ایران گزینه های باشن که به شدت ارزش ترک کشور رو دارن !

و اصولا برای شمایی که نمیدونید وضعیت تحصیل تو کشور کوچیک و پیش و پا افتاده ای مثل قبرس چه طوره باید بگم که واقعا قابل مقایسه با ایران نیست چه برسه به کشور های بزرگتر و پیشرفته تر …. !

و در نهایت باز هم اومدم … باز هم اون مامور ها رو دیدم ! باز هم فرودگاه خلوت و تاریک امام رو دیدم !
برگشتم به خونه !
چند روزی هم گذشت ! الان هم اینجام ! دیدم هم به دنیا واقعا تغییر کرده !
فک میکنم انسانها خیلی بهتر از اون چیزی هستن که ما تو ایران میبینم ! نه این که اینجا مردم همه وحشی  و بد و بد اخلاق و خطرناک هستن ! نـــه ! ولی خیلی از دردهایی که میکشیم مشکل از خودمونه !
اونجا وقتی میخوای وارد میدون بشی صبر میکنی تا همه ماشین ها از میدون خارج بشن ! اونجا وقتی میخوای به کسی راه بدی بهش چراغ میزنی !
ولی ما اینجا … ما اینجا انگار همش با هم دعوا داریم ! همینطوری سر ماشین رو میندازیم تو میدون ! انگار همه دارن حق هم رو میخورن و هرکی قوی تر باشه میتونه حقش رو به زور بگیره ! اینجا وقتی چراغ میدی به ماشین جلویی یعنی «نیا» ! یعنی من دارم میام و بهت راه نمیدم و اگه تو بیای میزنم بهت !
این مشکلاتیه که خودمون با خودمون داریم و خودمون میتونیم و باید تلاش کنیم که حلش کنیم !

 IMG_4858