الله مدد ، الله مدد !

استاندارد

ساعت 14:26 !
ای وای 15 مرداد ! 😦
از شنبه این هفته (امروز سشنبه اس) تا آخر هفته میرم و باید برم فروشگاه داداشم !
همکار داداشم رفته مسافرت … الان دو نفر موندن و سه تا مغازه … میتونستم بگم «نه» ! میتونستم بگم درس دارم یکی دیگه رو بالاخره پیدا میکرد !
باید تا حالا درس میخوندم … سال بعد مثلا کنکور دارم … هنوز نزدیک کنکور هم نشده میگم که میخوام یه سال بمونم !
نمیدونم … !

یادمه بچه که بودیم … اخبار میگفت کنکور داره حذف میشه … داداشام هم که پشت کنکور بودن یا اون یکی که کنکور داده بود میگفتن خوشبحالت … اون موقع گفته بودن 90 حذف میشه … یعنی من که سال 93 درسم تموم میشه باید سه سال هم از حذف کنکور گذشته باشه … ولی همچنان من 93 کنکور دارم !
دیگه حالم بهم میخوره از اینا … همه چی دروغه … همه چی !
یارو دیشب میگفت میخواد بره تو چهار واحدی که تو نارمک ساخته با خانواده اش زندگی کنه … الان شده عضو تشخیص مصلحت نظام !
یکی میگه کنکوری بخون … یکی میگه پشت کنکور لعنتي موهام سفيد شد ، بعدم مث سگ بندازنت بيرون از گود …. یکی میگه زبان بخون برو … یکی داره سیگار میکشه میگه اصن فک نکن مامانت گریه میکنه یا بابات ناراحت میشه … فقط برو اشتباه منم نکن !
شب میام خونه فک میکنم میبینم همه اینایی که سیگار میکشن … همه اینایی که داغونن اتفاقا آدمای موفق هم هستن ، زندگی های خوبی هم دارن … ولی ته تهش بازم ناراحت بخاطر این وضعیتی که الان هست !

آخر شب نامجو گوش میدم بعد میخوابم … صبح بعدش هم بخاطر یک روزی که روی تقویم جلو رفته و من کاری نکردم پشیمونم !
از آلبوم «از پوست نارنگی مدد» به شدت خوبه ! #دانلود

الله مدد ، الله مدد!
شیخ احمدِ جامی مدد !
یاور مدد، مادر مدد !
مارا به چشمِ سر ببین !
مارا توی بستر ببین !
این‌ور ببینُم، ور ببین !
مارا به پشت خنجر ببین…
… از پوستِ نارنگی مدد !

 

آره … خلاصه زندگی این روزا اینطوری میگذره … بدون هدف … بدون امید … بدون برنامه … بدون دلخوشی …. هیچی نیس اینجا … !
امیدوارم که همه چی درست بشه … کی میدونه تا یک سال دیگه چی میشه … امیدی که ندارم … ولی سعی میکنم امیدوار باشم !

همین دیگه … خسته ام فقط خیلی … کاشکی این تئاتر مزخرف … این زندگی … این هرچی که اسمش رو میزارین زودتر تموم میشد … یا حداقل یه دکمه پوز داشت که میرفتی تو کما … همه چی تکراریش حوصله آدم رو سر میبره … هر روز که نباید زندگی کرد … یه روزایی باید مُرد … کما بود !

14:45 !
فعلا

 

3 نظر برای “الله مدد ، الله مدد !

تو هم خسته ای ؟