دکستر برای همیشه !

استاندارد

ساعت دهُ بیستُ هشت دقیقه صبحه روزِ سشنبه 26 شهریورِ 92 !

از همین الان حدودا 5 روز و خورده ای مونده که دکستر برای همیشه و بعد از هشت سال تموم بشه !
دکستر بخش عظیمی از خاطرات دورانِ کودکی و نوجوانی من بوده و هست که زیاد درموردش ننوشم اینجا ! هرچند که اینجا هم چند تا پست راجع بهش هست ! ولی قطعا اون چیزی رو نمیرسونه که باید باشه !

thumbbig-63183

2006 شروع شد ! با این دیالوگ !!

Tonight’s the night. And it’s going to happen again and again. Has to happen. Nice night. Miami is a great town. I love the cuban food, pork sandwhiches, my favourite. But I’m hungry for something different now

من اما اون موقع ندیدم ، من از 2008 یعنی شروع فصلِ سوم شروع کردم به دیدن دکستر !
یه چیزایی هست که شما خیلی دوست دارین ، مثل خواننده موردِ علاقتون یا بازیگر موردِ علاقتون … وقتی که آهنگِ جدید یا فیلمِ جدیدی ازشون میاد شما حتما اون رو میبینید … و فکر نمیکنید که فیلم چقدر خوب بوده یا آهنگ واقعا بهتر از کارای قبلی بوده یا نه !
فقط پای مانیتور خیره میشید و یه لبخند گشاد رو صورتتون ـه و میگید این همونه ، من عاشق این یارو ام و چقدر عالی !
دکستر از اولین صحنه واسه من همچین حسی داشت ! من تا چند لحظه قبل از اون نه مایکل سی هال رو میشناختم ، نه کارگردان رو ، نه همچین ژانر سریالی رو !
ولی با اولین دیالوگ گفتم که همینه ! باد دیدن دکستر تو ماشین که داشت توی شهر دور میزد ، با دیدن اون رستورانی ، با دیدن آدمای میامی ، با دقت به کوچکترین جزئیات برای لحظه ها اول ! این خودشِ ، من عاشق این یارو ام (دکستر) و همیشه هم خواهم بود !
خب معلومه که آدم با نقش اولِ فیلم و سریال احساسِ نزدیک و همزادپنداری کنه … ولی واسه من فرق داشت !
من فقط خوشحال نمیشدم وقتی کسی رو میکشت و اون حسِ رها بودن و آرامش تو وجودش بود ، من اینو احساس میکردم !
حس میکردم که خودمم به آرامش میرسم …. نه اینکه من کشتن کسی رو دوست داشته باشم ، یا اینکه حتی اگه وقتی تحت فشار هم بودم بتونم کسی رو بکشم ، ولی میدونستم که برای من هم مثلِ اون راهی برای رسیدن به آرامش و جهت دادن به هیجانات هست … نه با کشتن … ولی بوده و هست !
یادمِ تو اون وبلاگم خیلی درمورد دکستر میگفتم … که بعد زدنُ فیلتر شد !
منم بیخیالش شدم !
بعد از اون دوره خاطرات مینوشتم … دفتر داشتم … هرچی که میخواستم مینوشتم ، و الان که رفتم سراغش دیدم چقدر دکستر همیشه همه جای زندگی من بوده !
بزارید واستون از یکشنبه 29 خرداد 90 بگم :
«الان ساعت 1:37 صبحه و صبح که بیدار شدم رفتم پشت کامپیوتر و دکستر هفته پیش رو دیدم که واقعا عالی بود ، بی نظیر بود ! نمیدونم فک واقعا بهترین نکته ای که تو این تابستون دارم ، بعد از ظهر هم رفتم با مهدی پینگ پنگ بازی کردم و بعد هم که …»
و بعد هم این طرحُ ته نوشتم کشیده بودم :

IMG_0079

و از دوشنبه 30 خرداد 90 :
«الان ساعت 11:43 شبِ سشنبه اس من واقعا دیشب خسته بودم ! چون صبح که زنگ گذاشته بودم مودم رو خاموش کنم دیگه خوابم نگرفت و فقط 4 ساعت خوابیدم و بعد هم ترمیناتور 1 تولید 1984 رو دیدم ، بعد از ظهر هم دکستر نگاه کردم که هر قسمت داره بهتر و هیجان انگیز تر میشه و …»
و این طرح :

IMG_0081

و روزهای بعد و طرح زدن های دکستر ته دفتر خاطرات من (البته هیچوخ طراحی با مدادم خوب نبوده و نفاشیم) و تا آخر تابستون با دکستر

IMG_0084 IMG_0085 IMG_0086 IMG_0088 IMG_0083

و دفتر خاطرات من را ، وبلاگ های من را ، زندگی من را بگردی ، پُر است از این طرح های عجیب و غریبُ زشت ! با خطِ بد ! که میگویید دکستر خوب است ، دکستر بخشی از زندگی نویسنده و طراح این نوشته ها و طرح ها است که اتفاقا من هستم !
هیچوقت یادم نمیره که چه طوری صبح ها بیدار میشدم که درس بخونم ولی تا قبل از اینکه لینک های دانلود دکستر رو آماده نمیکردم شروع نمیکردم !
هیچوقت یادم نمیره که صدای فنِ کامپیوتر خراب شدم رو اعصابم بود موقع درس خوندن ولی خاموش نمیکردم چون داشتم دکستر دانلود میکردم !
هیچوقت یادم نمیره که زیرنویس حمزه دکستر و نمیدیدم که همیشه هم زود تر میومد و همیشه منتظر زیرنویس نوید Nav.bas بودم !
هیچوت یادم نمیره که شبِ تاسوعا بود یا عاشورا که بچها زنگ میزدن میگفتن بیا بریم بیرون ماشین داریم ولی من نرفتم و موندم دکستر تموم بشه بعد هم دیروخت بود بابام اجازه نداد برم !
هیچوقت یادم نمیره که چقدر احساس میکردم به دکستر نزدیکم وقتی که کسی میمرد از خانواده و من گریه نمیکردم ، فک میکردم بی روحم ، بی احساسم ، فک میکردم دکسترم !
هیچوقت یادم نمیره که چه طوری ژست دکستری به خودم میگرفتم و سعی میکردم مثِ مایکل لبخند بزنم ، دونات پخش کنم یا شاید زندگی کنم !
هیچوقت یادم نخواهد رفت که دکستر برای من بیشتر از یک سریال بود ، و مایکل سی هال از نظر من همیشه خودش بود ! همون آدمی که سرطان داشت ولی تونست درمان پیدا کنه ، همون آدمی که وقتی داشت موقع گرفتن جایزه گلدن گلوب لبخند میزد برای من همون صحنه ای رو یاد آور میشد که وقتی کسی رو میخواست بکشه لبخند میزد ، همون آدمی که تو تمام مصاحبه هایی که من ازش دیدم انگار همیشه (چه تو سریال و چه دنیای واقعی) فقط خودش بوده !

1 2 Dexter-dexter-16011296-1280-800 dexternewpic1 thumbbig-63182 tv_dexter07 tv_dexter08 tv_dexter09 tv_dexter15 tv_dexter16

5 روز دیگه اپیزود 12 فصل 8 میاد !
هر تایمی که بیاد دانلود میکنم ! با بهترین کیفیت ! مثل همیشه !
اما ایندفعه دیگه واسم مهم نیست که ساعت 5 صبحه و ممکنه صداش کسی رو بیدار کنه !
ایندفعه صدای اسپیکر در بالاترین حالت ممکن و قابل تحمل خواهد بود !
ایندفعه بدون زیرنویس میبینم !
ایندفعه درِ اتاقو قفل میکنم و از سرِ جام تکون نمیخورم !
چون این کاریه که باید بکنم ، برای آخرین قسمت  ، آخرین لحظه ها !
دکستر زیاد جایزه نبرد ، ولی به شما قول میدم که به عنوان یکی از بهترین ها همیشه در تاریخ میمونه ! من اگه تک تک هاردهام بسوزه کل دکستر رو روی دی وی دی دارم !
همیشه نگه خواهم داشت ! و افتخار میکنم که جزء اونهایی بودم که صبح ها منتظرش بودم و جزء اولین کسایی هم بودم که هر قسمت رو میدید !
چه تو امتحانات خرداد ماه ، چه اون اوایل که دو فصل عقب بودم و به عنوان یه بچه از عید دیدنی رفتن و عیدی گرفتن میزدم تا بشینم تو تعطیلات عید دکستر ببینم ، پیک حل نمیکردم و دکستر میدیدم !
13 بدر صب که همه مشغول بار کردن وسایل تو ماشین بودن من تو اتاقم داشتم دکستر میددم !
شاید بگید از زندگیم زدم …. ولی دکستر هم جزء مهمی از همون زندگی من بوده ، هست و خواهد بود !
و قطعا همیشه درمورد پایانش خیال پردازی میکردم ، و تا همین لحظه !
ولی خوب بعد از اپیزود 11 نتونستم جلو خودم رو بگیرم و خلاصه قسمت بعد (قسمت آخر) رو نبینم !
یعنی الان هم پشیمونم … البته مشخص نبود که هیچ میشه ، ولی دکستر ناراحت بود ، یه جایی داشت خواهش میکرد که هیچوقت اینکارُ نکرده بود !
نویسنده ها هم گفتن که یه طوری تموم میشه که همه شوکه میشن و کسی باورش نمیکنه !
چی بهتر از این ؟! این نشون میده که تا آخرین لحظه هم تو اوج بوده ولی اینکه دکستر ناراحت بشه من رو هم ناراحت میکنه ! یعنی اگه شکست بخوره همیشه یادم میمونه که تهش شکست خورد ! و اگه هم نجات پیدا کنه و فرار کنه همیشه فک میکنم الان داره چیکار میکنه ؟ آیا الان داره یه اتاقِ دیگه رو آماده میکنه تا کسی رو بکشه ؟
نمیدونم … هرجوری که هست میسپرمش دستِ خودشون ! همیشه دوست داشتم آخرشو ببینم ! ولی فک نمیکردم قسمت آخر رو دیدن این درد دیگه وجود نداشتن رو هم داره ! که درد ناکه و سخت ! (حداقل برای من)
از دکستر که بگذریم … که البته نمیشه …تک تک کاراکترها عالی بودن !
از دبرا که همیشه فک میکردم میخواد گریه کنه ! یه جورایی انگار همیشه تو چشماش اشکه !
از باتیستا با اون لهجه باحالش ، با اون اعتقادش !
از هری که واقعا پدر خوبی بوده !
از ماسوکاِ منحرف جنسی بدبخت ! :دی
از لاگوئرتا که انگار میتونست یه روزی رئیس جمهور آمریکا بشه !
از کوئین که بنظرم زندگی خیلی پیچیده و بهم ریخته اس !
از ریتا که وقتی مُرد تا یک هفته موهای من سیخ بود !

از دکستر 34 ساله !

Dexter-Season-1-dexter-17884402-500-278

تا دکستر 42 ساله !

Dexter-Season-8-EW-Magazine-Cast-Photos-dexter-34653339-615-804

از فصل اول تا هشتم :

1 2 3 4 5 6 7

8

همین فقط ، دلم واسش خعلی تنگ میشه ! ولی همیشه به یادشم ! #دکستر

(96 episodes, 2006-2013)

3:27 ای ام !

استاندارد

خستم ! داغونم ! له له شدما ! اصلا یه وضعی ! خوابم میاد ! فردا کلییییییی کار دارم ! پس فردا خیلی بیشتر !
ولی منتظرم اذان صبح بزنه و نماز بخونم و بخوابم ! نه به اون موقع ها که موقع امتحانا کلی نماز میخوندم ! نه به اون موقع ها که نمیخوندم ! نه به الان که منتظرم ! خدا رو درک کردم ! ولی اسلام و کل مذهب و دین رو نه ! یعنی نه اینکه نه ! شایدهم باشه ! ولی من هنوز بهش نرسیدم ! حالا فعلا وایسیم تا 3:59 که به وقت اینجا اذان میزنه ببینیم چی میشه !
دارم اپیزود 3 فصل 2 فرینج میبینم !

DexTer !

استاندارد

راونیتم دکستر مورگان !
دوشنبه ای کع داره میاد آخرین قسمت از فصل 6 !
اینم یه صحنه تکان دهنده از دکستر و هریسون که بقل تراویسه !